- مشخصات کتاب
- مقدمه
- 1. تشرفات آیت الله العظمی نجفی مرعشی(ره)
- 2. منزلت و مقام مرجعیت تقلید
- 3. دستور حضرت به خواندن دعای « اللهم عرفنی نفسك..... »
- 4. تشرف حاج محمد علی فشندی تهرانی
- 5. تشرف شیخ طه نجف(ره) از مراجع تقلید
- 6. تشرف در روز عاشورای حسینی
- 7. بیان فضائل امام علی(ع)
- 8. ما بی صاحب نیستیم!
- 9. اثبات حقانیت شیعه
- 10. ارزش گریه بر امام حسین(ع)!
- 11. عافیت، ازدواج، فقر!
- 12. قضیه ببر وحشی در تهران
- 13. پشتیبانی و حمایت حضرت از مراجع تقلید
- 14. توجه حضرت به ادعیه مأثوره
- 15. دستگیری حضرت از مضطرّین
- 16. عمامه سبز رنگ!
- 17. تشرف حاج سید عزیزالله تهرانی
به چه جهت؟ »
گفتم: « به قصد تشرف زیارت ولی عصر علیه السلام ».
مقداری كه رفتیم به مسجد زید بن صوحان (مسجد كوچكی است نزدیك مسجد سهله) رسیدیم، داخل مسجد شده و نماز خواندیم و بعد از دعایی كه سید خواند كه كأنّ با او دیوار و سنگها آن دعا را می خواندند، احساس انقلابی عجیب در خود نمودم كه از وصف آن عاجزم.
بعد از دعا سید فرمود:
« سید تو گرسنه ی، چه خوبست شام بخوری ».
پس سفره ی را كه زیر عبا داشت بیرون آورده و در آن مثل اینكه سه قرص نان و دو یا سه خیار سبز تازه بود. مثل اینكه تازه از باغ چیده و آن وقت چهله زمستان، و سرمی زننده ی بود و من متوجه این معنا نشدم كه این آقا این خیار تازه سبز را در این فصل زمستان از كجا آورده؟
طبق دستور آقا، شام خوردم.
سپس فرمود: « بلند شو تا به مسجد سهله برویم »
داخل مسجد شدیم آقا مشغول اعمال وارده در مقامات شد و من هم به متابعت آن حضرت انجام وظیفه می كردم و بدون اختیار نماز مغرب و عشا را به آقا اقتدا كردم و متوجه نبودم كه این آقا كیست.
بعد از آنكه اعمال تمام شد، آن بزرگوار فرمود:
« ی سید یا مثل دیگران بعد از اعمال مسجد سهله به مسجد كوفه می روی یا در همین جا می مانی؟ »
گفتم: « می مانم ».
در وسط مسجد در مقام امام صادق علیه السلام نشستم به ایشان گفتم: « یا چای یا قهوه یا دخانیات میل داری آماده كنم؟ »
در جواب، كلام جامعی را فرمود:
«